لطفا صبر کنید

مذهبی
 
مذهبی
وبلاگی کاملا مذهبی
 

توجّه واقعی به نعمت عقل و روزی

یکی از دوستان می­گفت: خدمت آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) رسیدم و ایشان پرسیدند:

آن چيست که همه دارند و می­گویند نداریم؟ آن چیست که هیچ کس ندارد همه می­گویند داریم؟

گفت من ماندم چه بگویم!فرمودند:



ادامه مطلب ...

برا ی پاسخ به این سوال ابتداباید دو واژه گناه وبچه مذهبی را توضیح داد تا بتوانیم به جوا ب روشنی از این مسئله برسیم. گناه:در یک تعریف کلی گناه یعنی مخالفت با آنچه دین به ما دستو رمی دهد.آنچه را خواسته انجام ندهیم و...

 

 



ادامه مطلب ...


روزی هارون الرشید و جمعی از درباریان به شكار رفته بودند. بهلول نیز با آن ها بود. آهویی در شكار گاه ظاهر شد. خلیفه ، تیری به سوی آهو افكند ولی تیرش به خطا رفت و آهو گریخت.
بهلول فریاد زد:" احسنت. "
خلیفه بر آشفت و گفت: مرا مسخره می كنی ؟.
بهلول گفت : " احسنت " من برای آهو بود، نه برای " خلیفه"



منبع



محبت و عشق به خدا دو راه دارد:
1- راه نظرى؛ در محبت، علم و شعور نهفته است و تا زمانى كه انسان نسبت به چيزى شناخت پيدا نكند، آن را دوست نمى‏دارد.
2- راه عملى؛ حضرت على(ع) نيز مى‏فرمايند: «اگر خدا را دوست مى‏داريد محبّت دنيا را از قلب‏هايتان خارج كنيد»، (ميزان‏الحكمه، ج2، ص 228، ر 3167).
عبدالرزاق كاشانى (شارح كتاب منازل السائرين) مى‏نويسد: «عشق و محبّت به محبوب اقتضا مى‏كند وصال را، و وصال ميسّر نمى‏شود مگر به بذل روح، و انس به جمال هم اقتضا مى‏كند كه قلب از التفات به غير او ممنوع شود. پس افراد محبّ وقتى در محبّت صادق‏اند كه قلبشان تعلق به محبوب داشته باشد»، (شرح منازل السائرين، ص 168). (براى مطالعه بيشتر ر.ك: محمدرضا كاشفى، آيين



ادامه مطلب ...
شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 14:0 ::  نويسنده : سید محمد علی شفیعی

مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است. به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این دلیل، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد. این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو: ابتدا در فاصله 4 متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله 3 متری تکرار کن. بعد در 2 متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد. آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق پذیرایی نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود 4 متر است. بگذار امتحان کنم، و سوالش را مطرح کرد ... جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت و به درب آشپزخانه رسید. سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: " شام چی داریم؟" و این بار همسرش گفت: "مگه کری؟! برای چهارمین بار میگم؛ خوراک مرغ!" "گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم شاید عیب هایی که تصور میکنیم در دیگران است در واقع در خودمان وجود دارد!"

 

این مقاله در جهت مقابله با پیش گویی های نوستراداموس در رابطه با اخرالزمان می باشد که برخی با سواستفاده از پیش گویی های مبهم ایشان سعی در به چالش کشیدن امام زمان و تفرقه در میان ملت ها دارند.


نوسترا داموس یکی از بزرگ ترین پیشگوهای جهان بوده و هست . نام اصلی او میشل دو نتردام Michel de notredamبود که خود را نوسترا داموس می خواند او یکی از محلی های پروونس فرانسه بود که کار اصلی اش را پزشکی تشکیل می داد .



ادامه مطلب ...

وزی بهلول، پیش خلیفه " هارون الرشید " نشسته بود . جمع زیادی از بزرگان خدمت خلیفه بودند . طبق معمول ، خلیفه هوس كرد سر به سر بهلول بگذارد. در این هنگام صدای شیحه اسبی از اصطبل خلیفه بلند شد. خلیفه به مسخره به بهلول گفت: برو ببین این حیوان چه می گوید ، گویا با تو كار دارد.
بهلول رفت و بر گشت و گفت: این حیوان می گوید: مرد حسابی حیف از تو نیست با این" خر ها " نشسته ای. زودتر از این مجلس بیرون برو. ممكن است كه : " خریت " آنها در تو اثر كند.

منبع

پیامبر صلى الله علیه و آله :

اِذا ماتَ اَحَدُكُم فَقَد قامَت قیامَتُهُ، یَرى ما لَهُ مِن خَیرٍ وَ شَرٍّ؛

هرگاه یكى از شما بمیرد، قیامتش برپا مى‏شود و خوبى‏ها و بدى‏هاى خود را مى‏بیند.

منبع

پیامبر صلى الله علیه و آله :

اَوَّلُ ما یوضَعُ فى میزانِ العَبدِ یَومَ القیامَةِ حُسنُ خُلقِهِ؛

نخستین چیزى كه روز قیامت در ترازوى اعمال بنده گذاشته مى‏شود، اخلاق خوب اوست.

منبع

جمعي در میدان بزرگ ده بر سر ماجرائی حقیر دعوا می کردند و دشنه وخنجر از چپ و راست بر همدیگر حوالت می نمودند. در گوشه ی میدان الاغی ایستاده و خاموش در هیاهوی آنان مينگريست. بهلول به آرامی سر در گوش الاغ برد و گفت: اینان را ببخشائيد كه نام خود را بر شما نهاده اند. بهلول روزي به مسجد رفت و از ترس آن كه مبادا كفش هايش را بدزدند يا با ديگري عوض شود ، آنها را زير لباد ه اش پيچيد و در گوشه اي نشست. شخصي كه كنارش بود چون بر آمدگي زير بغل او را ديد گفت: به گمانم كتاب پر قيمتي در بغل داري؟ چه نوع كتابي است؟ بهلول گفت: كتاب فلسفه. غربيه پرسيد: از كدام كتاب فروشي خريده اي؟ بهلول گفت: از كفاشي خريده ام .

 

 

 

منبع

درباره وبلاگ

خدایا من در قلب کوچکم چیزی دارم که تو در عرش کبریاییت نداری. من چون تویی دارم و تو چون خود نداری...
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پیوندهای روزانه
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مذهبی و آدرس smashcc.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 140
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 146
بازدید ماه : 724
بازدید کل : 48788
تعداد مطالب : 113
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1



سايبري ها ديدار با رهبري مي خواهند جنبش  وبلاگی حمایت از طلبه سیرجانی